تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 30319
بازدید دیروز : 41693
بازدید هفته : 182983
بازدید ماه : 603593
بازدید کل : 2212791
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 20 / 10 / 1398

 http://www.aftabir.com/lifestyle/images/cce7534aae13d1357bea31ff39d0a6ac.jpg

در عصر معتضد عباسى مأمور بيت المال از دنيا رفت و قرض بسيارى از خود به جا گذاشت ، در حدى كه تمام ما ترك ميت به تمام قرض‏هايش فراگير نبود ! معتضد ، عبداللّه سليمان را نزد ابو حازم قاضى فرستاد كه خليفه چهل هزار دينار از مأمور طلبكار است ، طلبش را از ماترك عنايت كن .
عبداللّه پيام معتضد را به ابوحازم رساند ، ابوحازم به فكر فرو رفت ، سپس سر برداشت و گفت : تأديه اين چهل هزار دينار به يك نفر كمال بى‏انصافى است ، خليفه هم يكى از طلب كارهاست بايد ديد چه مقدار به او مى‏رسد ، انصاف آن است كه ما ترك بين تمام طلبكارها به نسبت تقسيم شود ، عبداللّه متحير شد و به قاضى گفت : خونت را هدر منما . قاضى گفت : من از طريق انصاف دورى نكنم و راه خطا نپيمايم ، عبداللّه نزد معتضد آمد و جريان را بيان كرد ، معتضد قدرى فكر كرد ، سپس گفت : ابوحازم راست گفته است كه من هم يكى از طلبكارانم ، او انصاف داده من نيز از طريق انصاف بيرون نروم

برگرفته از کتاب حکایتهای عبرت آموز

موضوعات مرتبط: عبرت ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی